- پتک دار
- آهنگر، آنکه پیشه اش ساختن آلات و ادوات آهنی است، پیشه وری که آهن را در کوره سرخ می کند و از آن آلات و ادوات آهنی می سازد، نهامی، نهامین
معنی پتک دار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آهنگر
نجیب، اصیل
آهنگری
مانند پاکان همچون طاهران مقابل نا پاک وار
عادل دادگستر
آنکه جن او را گرفته باشد جن دار جن گرفته پی گرفته، جمع پریداران، دختری دوشیزه که زنان جادو افسانها خوانده بر او دمند تا پری در بدن او در آید و آن اثنا از مغیبات خبر دهد، دیوانه مجنون، جا و مقام دیو
جنسی از قفل که صاحب انواعی است مقابل پیچ دار
نارون پشه خانه پشه غال
دارای پیچ با پیچ و خم تابدار: در بعضی بلاد درخت آن (یاسمین) عظیم میگردد و ساق سفید آن پیچدار
دارنده پیه باپیه 0، دارنده پیه بسیار بسیار پیه
ساربان شتر بان
آنکه پول بسیار دارد، ثروتمند
دارای ملک، دارای آب و زمین
مملکت دار، پادشاه، فرمانروا
کسی که جن داشته باشد، جن زده، دیوانه، مجنون، دختری که پری افسا او را واسطۀ ارتباط خود با جن و پری قرار دهد، برای مثال چون پری داران درخت گل همی لرزد به باد / چون پری بندان بر او بلبل همی افسون کند (قطران - ۸۳)
پشتیبان، پشت وپناه، چیزی یا کسی که دارای پشت وپناه باشد
آنکه دارای مژک است. یا مژک داران. رده ایست از جانوران تک سلولی که آب زی هستند و حول غشا محافظ بدن آنها را تعداد زیادی مژکهای لرزان فراگرفته واین مژکها هم وسیله حرکت این رده از حیوانات است و هم وسیله اخذ طعمه آنهامیباشد. غالب مژک داران در آبهای شیرین راکد میزیند. بهترین نمونه این رده استنور و ورتیسل وپارامسی میباشند که در اکثر آبها فراوان هستند انفوزوارها خیسه ها
مهمانکده دار
جن زده، دختری که واسطه بین پری افسا و جن قرار می گیرید
ثروتمند، غنی، توانگر
عادل، دادگر، برای مثال چنین گفت کز داور پاک داد / دل ما پر از ترس و امّید باد (فردوسی۴ - ۱۶۱)
Feathered
Flaky, Scaly
пернатый
слоистый , чешуйчатый
schuppig
gefiedert
лускатий , лускатий
пір'яний
łuszczący się, łuskowaty
pierzasty
易剥落的 , 有鳞的
escamoso